دلتنگم...
چنان دلم گرفته كه ديگر فرياد هم آرامم نميكند
ميان اين همه ناباوري من تو را باور كردم
عشق ورزيدم و احساسم را صادقانه بپاي دلت گذاشتم
حال من مانده ام با دل تنهايم و تو كه باورش نكردي
عشق و احساسم را بپاي بازي گذاشتي
زندگي كردن بازي نيست من بيادت و با خيالت روز و شب زندگي كردم
وفادارت بودم و تو را درقلبم جا دادم و غير تو كسي را نمي ديدم
با فكرت شبها چشم بر هم ميگذاشتم
دنياي خيالم را مال خودت كرده بودي
دنياي دلم را هم خودم به تو بخشيدم
با نوشته هايت آرام ميشدم و زندگي ميكردم
اسمت را كه بر زبان مي آوردم دلم عاشقترت ميشد
ولي تو چه كردي؟
تو با حرفهايت اين دل را به گوشه اي تنها نشاندي
اگه سزاي دلم شكستن بوده بشكنش
اگه سزاي احساسم تنهايي بوده تنهايش بزار
دردي سنگين از حرفهايت بر دلم ماند
من ماندم و اين دلم كه يك عمر شرمنده دردهايش هستم
دلم از يك چيز آرام است كه فقط و فقط وفادار تو بودم
و دلم ميسوزد و ميرنجد از اينكه باورت نشد كه فقط مال تو بودم
آري خوب ميمانم و بعد تو هيچكس
عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd
:: بازدید از این مطلب : 294
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0